خدایا ممنون
خــــــدایا درسته خیلـــــــــی گناه دارم....
ولی خوب گناه دارم....
از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری؟
دیوانه خندید و گفت عشقم را...
گفتند:عشقت کیست؟
گفت:
خــــــدایا درسته خیلـــــــــی گناه دارم....
ولی خوب گناه دارم....
از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری؟
دیوانه خندید و گفت عشقم را...
گفتند:عشقت کیست؟
گفت:
اگر ذره بین نگاه قوی باشد
در تمام صفحه های ورق خورده ی زندگی اثر انگشت او دیده می شود
چه بچه گانه است که فکر می کنیم
همه اش را به تنهایی ، رنگ کرده ایم . . .
به ما گفتند باید بازی کنید...
گفتیم با کی ؟؟
گفتند با تیم دنیا تا
خواستیم بپرسیم بازی چی ؟ سوت آغاز بازی رو زدن . فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیاز ها برابر بود
تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت : نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن .
گفتم :آخه چطوری ؟؟؟
بازم خندید و گفت : خیلی ساده، فقط پاس بده به من...
تنها برگ هایی زیر پا می افتند
ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﺮﺻﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻢ ...
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻋﺸﻖ !!...
ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩ...
ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﺩ...
خدایا نگاهت رو ازمون نگیر