Negin♥ b.U.t♥
چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:,

« مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند . لباس
پوشید و راهی خانه خدا شد . در راه به مسجد ، مرد زمین خورد و
لباس هایش کثیف شد . او بلند شد ، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت . مرد
لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد . در راه به مسجد
و در همان نقطه مجدداً زمین خورد ! او دوباره بلند شد ، خودش را پاک کرد و به خانه
برگشت . یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا
شد . در راه به مسجد ، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید
. مرد پاسخ داد : من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین
افتادید . از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم . مرد اول از او بطور فراوان
تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می
دهند . همین که به مسجد رسیدند ، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا
به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند . مرد دوم از رفتن به داخل
مسجد خودداری می کند . مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً
همان جواب را می شنود . مرد اول سوال می کند که چرا او نمی
خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند . مرد دوم پاسخ داد : من شیطان هستم . مرد
اول با شنیدن این جواب جا خورد . شیطان در ادامه توضیح می
دهد : من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم
. وقتی شما به خانه رفتید ، خودتان را تمیز کردید و به راهمان
به مسجد برگشتید ، خدا همه گناهان شما را بخشید . من برای بار دوم باعث زمین
خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه
نکرد ، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید . به خاطر آن ، خدا همه گناهان افراد
خانوادهات را بخشید . من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن
شما بشوم ، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید . بنابراین ، من سالم
رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم »
« نتیجه اخلاقی داستان »
« کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید . زیرا هرگز نمی دانید چقدر
اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختیهای در حین تلاش به
انجام کار خیر دریافت کنید . پارسائی شما می تواند خانواده و قومتان را بطور کلی
نجات بخشد . این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید »
ادامه →